کد مطلب:314245 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:323

امیرالمؤمنین فرمود: این زینب امانت من نزد توست
3. نقل شده است: در هنگام احتضار امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی زینب علیهاالسلام را دید آن حضرت فرزندانش را جمع كرده و مشغول وصیت به آنها و سفارش درباره ی آنهاست نزد پدر بزرگوارش شتافت و عرض كرد:

پدر جان، می خواهم یكی از برادرانم برای حفظ و حراست من متعهد شود.

حضرت فرمود: دخترم، اینها برادرانت هستند هر كدام را خواستی برای این كار انتخاب كن، این حسن و این حسین علیهماالسلام است. عرض كرد: حسن و حسین علیهماالسلام امامان و آقایان من هستند، و من با چشم خود آنها را خدمتگزاری می كنم ولی از برادران دیگر انتظار خدمت دارم چون شاید در زندگانی ام به مسافرتی محتاج شوم، لذا او حفاظت و خدمت مرا در سفر و حضر متعهد شود.



[ صفحه 58]



مولا علیه السلام فرمود: هر كدام را خواستی انتخاب كن. زینب علیهاالسلام نگاهش را به سوی برادرانش انداخت، او كسی را برای مطلب خود غیر از قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام انتخاب نكرد. پس عرض كرد: پدر جان، ای برادرم را می گویم و به عباس علیه السلام اشاره كرد. امیرالمؤمنین علیه السلام به عباس علیه السلام فرمود: پسرم نزدیك بیا، عباس علیه السلام نزد مولا رفت، مولا علیه السلام دست زینب علیهاالسلام را گرفت و در دست عباس علیه السلام گذاشت و فرمود: بنی هذه ودیعة منی الیك (پسرم این زینب امانت من نزد تو است) در حالی كه اشك چشم عباس علیه السلام بر گونه های صورتش جاری بود عرض كرد: پدر جان، چشم تو را روشن می كنم و تمام توان خود را در نگهداری و حفاظت زینب علیهاالسلام به كار می برم. آن گاه امیرالمؤمنین علیه السلام به عباس و زینب علیهماالسلام نگاه می كرد و گریه می نمود. [1] .


[1] مولد العباس بن علي عليهماالسلام، ص 71.